آنچه ميخواهد يك فكر تازه است و يك كامپيوتر كوچك؛ همين و البته اراده و پشتكاري كه «بخواهد». اين موج چند سالي است كه به كشورمان رسيده. دانشگاه اميركبير هم با همين رويكرد، 2 سالي است كه مسابقهاي را با محوريت توليد اپليكيشنهاي موبايل و البته تلاش براي تجاريسازي آنها شروع كرده. اين مسابقه، ايران موبيكد نام دارد، با يك هدف مهم؛ توسعه كسبوكار الكترونيك.
مهندس مجدآبدي و مهندس «امربر» در اين گفتوگو ياريمان كردند.
- دارهاي قالي صفر و يكي
دنيا از آنچه گفتيم نيز بيشتر تغيير كرده. حتي كسبوكارهاي مربوط به حوزه رايانه و برنامهنويسي هم مانند سابق نيست. تا چند سال پيش اگر كسي بهدنبال اين بود كه در حوزه توليد نرمافزار فعاليت كند، بايد مسيرسختي را طي ميكرد. نخستين كاري كه بايد ميكرد راهاندازي يا همكاري با يك شركت نرمافزاري براي توليد نرمافزار بود.
پس از توليد نرمافزار نيز، افراد بايد بهدنبال يك راه مطمئن براي پخش وفروش نرمافزارها در قالب CD يا DVD ميبودند. مسائل مربوط به كپيرايت نيز در اين ميان كار را سختتر و سختتر ميكردند اما امروز داستان تغيير كرده. با ظهور و گسترش تلفنهاي همراه هوشمند و گسترش زبانهاي برنامهنويسي، همه افرادي كه به اين حوزه علاقهمند هستند و در خود جنمش را ميبينند، ميتوانند به تنهايي و بدون نياز به راهاندازي يك شركت، به اين دنيا وارد شوند؛ منتها برنامهنويسي براي موبايلهاي هوشمند و به زبان آنها.
تقريبا هر كسي ميتواند اين زبانها را ياد بگيرد، نرمافزارهاي ايدهآلش را طراحي كند و در بازارهاي مجازي به فروش برساند و البته از يك الگوي كسبوكار استفاده كند تا كاسبياش رونق داشته باشد. به همينخاطر است كه خيليها ميگويند برنامهنويسي براي موبايل، شبيه دار قالي است.
دار قالي را ميتوان در هر خانهاي برپا كرد، پاي دار نشست و زحمت كشيد و دستآخر به يك فرش پرمشتري رسيد. با داشتن يك رايانه معمولي و آشنا بودن با زبان برنامهنويسي، ميتوان در هر گوشهاي يك اپليكيشن نوشت و با آن درآمد كسب كرد. البته به اين شرط كه هم اصول برنامهنويسي براي موبايل را بدانيد و هم اصول كسبوكار الكترونيك را.
- دنيايي كه تغيير كرده!
بهدنبال تغييراتي كه گفتيم و با ظهور غولهاي الكترونيك در دنيا، مدتهاست كه رويكرد دانشگاههاي معتبر دنيا نيز تغيير كرده است؛ يعني ديگر دانشگاههايي مانند MIT بهدنبال اين نيستند كه هرساله يك لشكر مهندس از درهاي خود به بيرون بفرستند كه تازه بهدنبال پيدا كردن كار باشند. بهويژه در رشتههايي كه به نوعي به كامپيوتر ارتباط پيدا ميكند. دانشگاهها در كنار عمل به وظيفه خود بهعنوان نهادي آموزشي، فضايي را فراهم كنند كه افراد روشهاي كارآفريني از طريق دانش خود را بياموزند؛ يعني ياد بگيرند كه چگونه و با چه راههايي ميتوانند از دانش خود استفاده و درآمد كسب كنند. براي اين كار هم، به يك چيز نياز است؛ مهارت؛ يعني مهارت كسب و كار؛ اين، همان مسيري است كه بسياري از كارآفرينان دنيا در حوزه ديجيتال بهدنبال آن رفتهاند. دانشآموزي كه صددرصد تستهاي فيزيك خود را حل ميكند، نميتواند سرعت نسبي خودرويي كه در آن نشسته را محاسبه كند. حتي امروزه شرايط بدتر هم شده است. اين بحران به دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد نيز سرايت كرده است. دانشجوي كارشناسي در دانشگاه، به جاي اينكه بهدنبال توسعه مهارتهاي مختلف مرتبط با مسير شغلي خود باشد، بهدنبال روشي است كه بتواند راحتتر تست بزند و در آزمون كارشناسي ارشد پذيرفته شود؛ يعني باز همزمان خود را به جاي اينكه صرف آموزش مهارتهاي لازم كسبوكار كند، صرف شركت در كلاسهاي آمادگي آزمون ميكند. اگر كسي از يك فارغالتحصيل دانشگاهي آزمون مهارتهاي كسبوكار بگيرد، به احتمال زياد آن فارغالتحصيل، در آن آزمون مردود ميشود. درحاليكه اين فرد دروس دانشگاهياش را با نمره بالا گذرانده و در آزمون كارشناسي ارشد نيز رتبه خيلي خوبي كسب كرده است و اين يعني يك فاجعه. اگر تا ديروز نهادهاي ما نگران اين مسئله بودند كه ديپلمههاي كشور مهارتهاي كسبوكار را دارا نيستند، امروزه بايد نگران همه كشور بود؛ چون كساني كه مدرك كارشناسي دارند نيز به اين وضعيت دچار شدهاند؛ يعني تبديل شدهاند به مجموعهاي از آموختههاي بدون كاربرد. جالب اينجاست كه تأكيد بر تحصيلات در حالي است كه عامل موفقيت كسبوكارها، فقط تحصيلات دارندگان و مؤسسان آنها نيست. اين مهارت است كه موفقيت يك كسب و كار را تعيين ميكند. در ميان اين حجم دانشجو و دانشآموخته رشتههاي مختلف كامپيوتر، افرادي كه مهارتهاي موردنظر را به خوبي آموخته باشند نادرند. اين ضعف مهارت در ميان دانشآموختگان دانشگاهي، يكي ديگر از دلايل برگزاري اين مسابقه بود. دانشگاه اميركبير بهدنبال اين است كه افرادي كه در زمينه نوشتن اپليكيشن توانمند هستند، بتوانند مهارتهاي كسبوكار را نيز بياموزند. به همين دليل حين و پس از برگزاري مسابقه، كارگاههايي براي برگزيدگان برگزار شد. كارگاههايي كه در آنها برگزيدگان ميتوانند مهارتهاي لازم را فرابگيرند. در اين كارگاهها مهارتهاي متنوعي به برگزيدگان آموخته ميشود؛ براي مثال چگونگي راهاندازي يك استارتاپ، آشنايي با ابزارهاي توسعه اپليكيشنهاي موبايل، آشنايي با روشهاي دريافت وپرداخت الكترونيك در بستر موبايل و آموزش طراحي رابط كاربري.
- چرتكههاي الكترونيك
حتما ميگوييد در اين فرصتهاي جديد، مگر چقدر درآمد نهفته است كه كسي بخواهد به خاطرش به سمت راهاندازي كسبوكار برود و نانش را با كلي استرس بهدست بياورد. خب بياييد حساب كنيم. حقوق پايه وزارت كار چقدر است؟ رقمي مابين 600 تا 700هزار تومان. اگر به شما بگوييم كه كسب اين رقم در فضاي اپليكيشنها، چيزي شبيه به شوخي است، چه ميگوييد؟ حتي در بين اپليكيشنهاي شركتكننده در مسابقه ايرانموبيكد، اپليكيشني حضور داشت كه در 20روزطراحي شده بود و ماهانه 3ميليون تومان براي طراح آن درآمد ايجاد ميكرد. حتي رقم 3ميليون تومان در ماه نيز رقم پاييني است. اعداد ميتواند بسيار بالاتر از اين هم باشد. خوب است بدانيد هر كاربر بهطور ميانگين، 100دلار براي هر شبكه اجتماعي ارزش ايجاد ميكند. تصوركنيد كه شما يك شبكه اجتماعي طراحي كنيد كه يكميليون كاربر فعال در ايران داشته باشد. آن وقت با احتساب معيارهاي جهاني رقمي نزديك به 100ميليون دلار ارزش بهوجود خواهد آمد؛ يعني 300ميليارد تومان. البته به اين شرط كه معيارها و مدلهاي موجود رعايت شود و اپليكيشن طراحي شده، از مدل كسبوكار درستي استفاده كند.
نظر شما